مرداد ۲۰، ۱۳۹۱

اعدامي



به ياد تابستان 60 كه هر شب صدها جوان آگآه و مسوول به جوخه هاي اعدام سپرده مي شدند و همچنين تابستان 67 كه اعدام هاي دسته جمعي در زندان هاي ايران غوغا مي كرد. و با اين اميد كه ديگر هيچ گاه چنين روزهايي تكرار نشود.


در سلولي تنگ گرد هم نشسته بوديم به انتظار...! خاطرات خود را نقل مي كرديم. بذله گوئي بود و شوخي. احساس غريبي در آن لحظات داشتيم. شور شادمانه ي جشني رنگين . گر چه به غايت بي چيز بوديمو در سفره مان جز سايه ديوارهاي بتني سلول، پنجره ي كوچك ميله دار دور از دسترس كه سهم كوچكي از آسمان پرستاره را نصيبمان مي كرد و گرد درخشان مهتاب
را به سلولمان هدايت.
گرداگرد اين سفره، شش يا هفت نفري نشسته بوديم در حالي كه جز خاطرات دارايي ديگري نداشتيم و اين ثروت ناپيدا را ميان خود تقسيم مي كرديم.
در زندان هم را ديده بوديم. مدت هاي مديد را در حصار سكوت در كنار هم راه سپرده بوديم يا حداكثر حرف هايي زده بوديم كه پيامي باخود نداشت تا اعتمادها جلب شد. ساعت خطر كه رسيد، آن وقت شانه به شانه ي هم داده بوديم. پي برديم كه از يك تباريم. وجدان هاي ديگر را كشف كرديم. و دايره ي وجودمان وسعت گرفت. با لبخندي جانانه به هم مي نگرستيم و به رفيقي كه خنده بر لب، با عشقي بزرگ به زندگي و به خاطر بقاي شرف انساني لحظه ي اعدام خود را انتظار مي كشيد.
با اين خنده مرگ را تحقير مي كرد. اين تحقير از مسووليتي ريشه مي گرفت كه به جان پذيرفته بودش.
بزرگي او در اين بود كه خود را مسوول احساس مي كرد. مسوول در برابر خود، و در قبال وظيفه اي كه به عهده گرفته بود و در قبال رفقايي كه در انتظار او اميدوار بودند. رنج و شادي آنان در دست او بود. خود را مسوول چيزهايي نويي مي دانست كه در ميان زندگان پديد بايد آيد و او بايد در اين سازندگي شركت كند و اندكي هم مسوول سرنوشت انسان هايي كه با آنها سروكار داشت.
انسان بودن همانا مسوول بودن است. احساس ننگ داشتن از نكبتي كه ظاهرا به انسان مربوط نيست. احساس غرور داشتن از پيروزي اي كه نصيب رفقا شده و احساس سهيم بودن در بناي جهاني ديگر زيرا سنگي را كه سهم اوست بنا نهاده است.
جز تلخي لحظه ي وداع ، شادي لحظات دور هم بودن تنها خاطره اي است از آخرين لحظات زندگي او.
با ياد تمام رفقايي كه در راه آرمانشان مرگ را با آْغوش باز پذيرا شدند، بي لحظه اي درنگ.

توضيح: ( جملاتي از اين مطلب، برگرفته از كتاب زمين نوشته آنتوان سنت اگزوپري است.)

هیچ نظری موجود نیست: