مرداد ۰۲، ۱۳۹۱

از انتقال زندانیان سیاسی زن به زندان قرچک ورامین "اردوگاه مرگ" جلوگیری کنیم



http://www.mpliran.com/2012/07/blog-post_23.html
از انتقال زندانیان سیاسی زن به زندان قرچک ورامین "اردوگاه مرگ" جلوگیری کنیم
به دنبال انتصاب رییس جدید زندان اوین، موج جدیدی از اذیت و آزار و فشارهای بی رویه بر زندانیان سیاسی آغاز شده است.به دنبال آن، دو تن از زندانیان سیاسی زن محبوس در اوین را به زندان مخوف قرچک ورامین منتقل کردند.
 
این به ظاهر زندان که اکنون به عنوان بند نسوان زندان های تهران استفاده می شود، در واقع سوله هایی بدون پنجره و فاقد ابتدایی ترین امکانات یک زندان است که حتی آب آشامیدنی قابل شرب نیز ندارد و در بیشتر ساعات روز نیز آب در این زندان قطع است. در این سوله ها برای حداقل 300 زندانی فقط 4 توالت وجود دارد ودر آن جا گرسنه نگاه داشتن زندانیان و کتک زدن دسته جمعی آنان از موارد عادی آزار و اذیت زندانیان است.در همین راستا اشرف علیخانی شاعر محبوس در بند زنان زندان اوین از روز 22 تیر ماه در اعتراض به انتقال این دو هم بندی اش دست به اعتصاب غذا زده است. شبنم مددزاده، یکی دیگر از زندانیان سیاسی زن، طی نامه ای از زندان اوین از تجربه دردناک خود از این زندان نوشته و از آن به عنوان مسلخ انسان و انسانیت نام برده و از تمامی مجامع حقوق بشری خواسته است تا برای باز گرداندن این دو زندانی سیاسی از آن ظلمت از هیچ تلاشی کوتاهی نکنند. نامبرده پیش از این در تماس تلفنی با پدر خود گفته است: " کاش مرده بودیم و به اینجا (زندان قرچک) نمی آمدیم". وی هم چنین می گوید: " زندان شهر ری (نامی که بر سر در آن نوشته شده است) اردوگاهی است برای مرگ و نه برای حبس، جایی برای مرگ تدریجی که هنوز صدای له شدن عزت انسان را در گوشم می شنوم."به نظر می رسد مسوولان قضایی و امنیتی برای جلوگیری از سر و صدا، تصمیم گرفته اند که به تدریج انتقال زندانیان سیاسی زن را به این زندان عملی کنند.در گام اول، دو تن از رندانیان میان سال و بیمار به نام های کبری بنازاده امیرخیزی و صدیقه مرادی که هر دو از بیماری قلبی و ستون فقرات و آرتروز گردن رنج می برند را به این زندان منتقل کردند.در اقدامی مشابه نیز سعی در انتقال زندانیان سیاسی مرد زندان رجایی شهر به بندی فاقد هر امکانی را داشتند که به دنبال اعتراض زندانیان، مجبور به عقب نشینی شدند.ما مادران پارک لاله ایران همراه با خانواده های زندانیان سیاسی، به تشدید بدرفتاری با زندانیان و افزایش فشار بر آنان شدیداً اعتراض داریم. به مسوولان هشدار می دهیم که محروم کردن زندانیان از حقوق انسانی آنها نقض آشکار حقوق بشر است و مسوولیت تامین سلامت زندانیان و جلوگیری از هر گونه آسیب و صدمه ای بر آنان به عهده جمهوری اسلامی است و باید نسبت به آن پاسخگو باشد.
ما مادران پارک لاله بار دیگر اعلام می کنیم برای رسیدن به سه خواسته خود؛ آزادی فوری و بدون قید و شرط رندانیان سیاسی – عقیدتی، لغو مجازات اعدام ومحاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت
اسلامی، تا روز دادخواهی هم چنان ایستاده ایم.ما ضمن یادآوری تعهدات جمهوری اسلامی مبنی بر رعایت مفاد مندرج در کنوانسیون حقوق زندانیان، از همه مراجع ذیربط جهانی به ویژه شخص احمد شهید گزارش گر ویژه حقوق بشر در ایران می خواهیم که به این نقض مسلم حقوق بشر اعتراض کنند و
نگذاریم فاجعه دیگری در زندان ها به وقوع بپیوندند.
مادران پارک لاله ایران
1
مرداد 1391

تیر ۲۷، ۱۳۹۱

در انتظار اعدام

در دادگاه و هنگام صدور حكم، "اعدام" تنها يك واژه نيست. حكم اعدام خبر از تمام كردن زندگي يك انسان مي دهد. به معناي نابودي يك زندگي است. نابودي آگاهانه و اعدام زنداني سياسي به معناي حذف فيزيكي يك انسان آگاه، يك انديشه است.
غلامرضا خسروي فرزند قلي، عبدالرضا قنبري فرزند لطف علي ،محسن دانشپور مقدم فرزند عباسعلي، احمد دانشپور مقدم فرزند محسن، حميد قاسمي شال فرزند علامحسين علي زاهد فرزند محمد، وحيد اصغري  فرزند محمد، و سعيد ملك پور .... از جمله زندانيان سياسي هستند كه در انتظار اعدام به سر مي برند. مهم نيست به چه اتهامي. مهم نيست كه گرايش سياسي آنها چيست؟ مهم اين است كه همه ي اينها در دادگاه هايي غيرعادلانه، غير علني، بدون حضور هيات منصفه و بدون داشتن حق دفاع و دادرسي عادلانه و ... محاكمه شده اند.
مروري بر سير احكام صادر شده براي يكي ازاين زندانيان نشان مي دهد كه چقدر صدور چنين احكامي مغرضانه است. آقاي علامرضاخسروي كه در بند 350 اوين محبوس است براي اولين بار در دادگاه انقلاب رفسنجان به سه سال حبس تعزيري و سه سال حبس تعليقي محكوم شد. با اعتراض دادستان رفسنجان پرونده به دادگاه تجديد نظر استان كرمان ارجاع شد و سه سال حبس تعليقي ايشان به سه سال حبس تعزيري تبديل شد. در نتيجه مجموع حكم ايشان 6 سال حبس تعزيري شد. برخلاف روال معمول قانوني، پرونده به تهران ارجاع شد و پرونده براي همان موارد اتهامي درشعبه26 دادگاه انقلاب تهران مورد بررسي قرار گرفت. و پس از دفاعيه وكلا مبني بر ايراد اعتبار امر مختومه گرفته شد و قرار موقوفي تعقيب صادر شد. ولي به لحاظ اعتراض نماينده دادستان تهران،‌پرونده در شعبه 36 تجديد نظر استان تهران قرار موقوفي تعقيب نقض شد و پرونده مجددا به شعبه ي 26 ارجاع داده شد كه منجر به صدور حكم اعدام توسط قاضي پير عباسي گرديد. تاريخ 8 شهريور براي اجراي حكم نامبرده تعيين شده است.
تفاوت 6 سال حبس (حكم اوليه ) و حكم اعدام آنقدر زياد است كه هيچ توجيهي براي آن قابل تصور نيست.
جان اين زندانيان سياسي درخطر است. براي نجات جان آنان از هيچ تلاشي فروگذار نكنيم. آزادي تمام زندانيان سياسي بدون قيد و شرط  و لغو حكم اعدام خواست تمام انسان هاي آگاه و شريف است.